دروس

تفسیر سوره مبارکه رعد – جلسه سوم

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

(المر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ * اللهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ؛ الف، لام، ميم، راء. اين است آيات كتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بيشتر مردم نمى‌گروند. خدا [همان‌] كسى است كه آسمانها را بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد برافراشت، آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد؛ هر كدام براى مدّتى معيّن به سير خود ادامه مى‌دهند. [خداوند] در كار [آفرينش‌] تدبير مى‌كند، و آيات [خود] را به روشنى بيان مى‌نمايد، اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد). (رعد، ۱-۲)

یقین، قله تکامل بشر است، ولی چگونه بدانیم که به یقین رسیده‌ یا نزدیک شده‌ایم؟

گاه انسان از روی غرور و خودبزرگ‌بینی، بدی‌ها و کاستی‌های خود را نمی‌بیند یا فراموش می‌کند و ویژگی‌های مثبت خود را پررنگ جلوه می‌دهد، این همان نفاق است که غالب بشر به آن مبتلا هستند. معیارهای واضحی وجود دارد که روشن می‌کند انسان در چه مرحله‌ای از مراحل معرفت قرار دارد و با توجه به این معیارها نمی‌تواند خود را فریب دهد، تلاش خود را برای رسیدن به درجات بالا ادامه می‌دهد. یکی از صفات مؤمنین که در روایات ذکر شده این است که همواره در مورد خود تردید دارد تا بتواند خود را اصلاح کند. سؤالی که مطرح می‌شود این است که چگونه بدانیم در چه مرحله‌ای از معرفت هستیم و آیا به درجه یقین نزدیک هستیم یا خیر؟

در حقیقت یک معیار را قرآن ذکر کرده است و بسیار بر آن تأکید شده این است که انسان ببیند چه مقدار به قیامت و بازگشت به سوی خداوند ایمان دارد. 

حرکت به سوی تکامل را از راه و رسم تفکر و یافتن دید عمیق به اشياء آغاز می‌کنیم. انسان نباید از هیچ چیز به سادگی عبور کند. در هر پدیده‌ای به دنبال علت باشد تا به ماورائیات و معرفت برسد. حال چگونه معرفت تجلی پیدا می‌کند؟

معرفت الهی در معرفت اسماء و صفات او تجلی می‌یابد. خداوند رحیم است و این در نعمت‌هایی که ارزانی داشته، نمایان است. رحمانیت او را در لطف او می‌بینیم. نعمت‌های خداوند بی‌شمار است. بیشتر از آنکه بتوان تمامی این نعمت‌ها را به شایستگی شکر کرد. (وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها؛ و اگر نعمت‌[هاى‌] خدا را شماره كنيد، آن را نمى‌توانيد بشماريد). (نحل، ۱۸)

هنگامی که رحمانیت، رأفت، عطف و نعمت‌های خداوند را درک کردیم، عزت خداوند را نیز درک می‌کنیم. عزت خداوند قدرت لامتناهی است که انسان و عالم و هر چه در آن است را مسخر کرده است. از راه شناخت قدرت خداوند، عزت، قدرت، حکمت و همچنین نظم و تدبیر او را خواهیم شناخت. وقتی به این معرفت رسیدیم، رفتار و کردار و دید ما نسبت به همه چیز تغییر می‌کند. تردید ما از بین می‌رود و اطمینان و آرامش قلبی پیدا می‌کنیم. (الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ دلهايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‌يابد). (رعد، ۲۸)

دیگر از غیر خدا نمی‌ترسیم و دغدغه‌ای نداریم. (أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون؛ آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند). (یونس، ۶۲)

علاوه بر این می‌فهمیم که عالم با وجود تدبیر خداوند، بیهوده خلق نشده است. خداوند هیچ چیز را بی‌هدف خلق نکرده است. درمی‌یابیم غیر از این عالم، عالم دیگری نیز وجود دارد. اگر غیر از این باشد با عدل و حکمت خداوند هم‌خوانی ندارد. اگر هدف خلقت فقط مختصر به زندگانی چند روزه دنیا باشد، با حکمت، عدالت و قدرت خداوند متعال سازگار نیست. بنابراین عقل حکم می‌کند که غیر از این زندگی، حیات دیگری نیز وجود دارد. 

انسان نشانه‌های خداوند را می‌بیند و از خلال آن‌ها به صفات خداوند پی می‌برد و در مرحله بعد به آخرت یقین پیدا می‌کند. از این جهت در سوره آل عمران می‌فرماید: (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ؛ پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‌اى؛ منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار). (آل عمران، ۱۹۱)

(اللهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها) هر چه نگاه می‌کنیم، ستونی نمی‌بینیم. این جذب و دفعی که در اجرام آسمانی است و به آن جاذبه می‌گوییم، سبب استقرار آسمان‌ها است، شاید هم دلایل دیگری داشته باشد که علم به آن نرسیده است.

خداوند در آیه دیگری می‌فرماید: (لا اقسم) هر ستاره و سیاره‌ای موقعیتی دارد که مسأله‌ای مهم است و حکمتی در آن نهفته است.

(ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ) قدرتی که عالم را خلق کرده هنوز حاکم است و تدبیر دارد.

(وَسَخَّرَ الشَّمْسَ والْقَمَرَ) خورشید و ماه را مسخر کرد.

(كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى) هر کدام از این‌ها (خورشید و ماه) حرکت حساب شده دارد و خداوند که بر عرش، یعنی بر قدرت مسلط است و حاکم بر کل جهان است، (يُدَبِّرُ الْأَمْرَ) تمام حوادث و پدیده‌هایی که در عالم رخ می‌دهد زیر نظر اوست.

شاعر می‌گوید: (اگر تیغ عالم بجنبد زجای نبرد رگی تا نخواهد خدای).

قطرات باران به امر خداوند به زمین می‌رسد. تدبیر الهی بر تمام پدیده‌های طبیعی و غیرطبیعی حاکم است.

(يُفَصِّلُ الْآياتِ) خداوند آیات را برای ما بیان می‌کند و توضیح می‌دهد تا با فهم این آیات به سمت یقین عروج کنیم.

(لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ) به امید اینکه ما به وسیله تفکر در آیات خداوند به لقاء الله برسیم و یقین پیدا کنیم. یقین با ایمان تفاوت دارد. یقین درجه بالایی از رابطه انسان با خداوند است. گو اینکه یقین نیز درجاتی دارد، عین الیقین، حق الیقین و … و یک درجه نیست. 

رسیدن به لقاء الله حائز اهمیت است. آن چیزی که ما را مطمئن می‌کند که به یقین رسیده‌ایم، این است که لقاء الله را در نظر داشته باشیم، به اعمال خود فکر کنیم ‌و خود را محاسبه کنیم. ائمه علیهم السلام به درجات عالیه یقین رسیده بودند به گونه‌ای که به فشارهای زندگی دنیا اهمیت نمی‌دادند. وقتی به نماز می‌ایستادند از دنیای پیرامون خود کاملا جدا می‌شدند و توجهی نداشتند که در اطرافشان چه اتفاقی رخ می‌دهد.

تمام این صحبت‌ها و بحث‌ها برای رسیدن به یقین است. نشانه رسیدن به یقین، ایمان به معاد و آخرت است. ایمان به آخرت زندگی انسان را متحول می‌کند و به انسان رنگ و بوی الهی می‌دهد.

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲ هـ