بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
(وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَأَنْهاراً وَمِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن، كوهها و رودها نهاد، و از هر گونه ميوهاى در آن، جفت جفت قرار داد. روز را به شب مىپوشاند. قطعاً در اين [امور] براى مردمى كه تفكّر مىكنند نشانههايى وجود دارد). (رعد، ۳)
انسان برای تقویت حواس خود، ابزارهای مختلفی ساخته است. برای گوش، سمعک، چشم، عینک، دیدن ذرهها، میکروسکوپ، دیدن ابعاد دور، دورنما و بقیه ابزارهایی که حواس خود انسان را تقویت میکند. برای تقویت حواس درونی که در زبان عربی «جوانح» گفته میشوند، نباید غافل شویم. بصیرت قلب و تفکر و تعقل برای تقویت به ابزارهایی نیاز دارند. مطلوب این است که نگاه ما نگاه خدایی باشد. طبق روایات مؤمن با نور خدا به همه چیز مینگرد. «المؤمن ینظر بنور الله».
در فرازی از مناجات شعبانیه آمده است: «ان من انتهج بك لمُستنیر». کردار و پندار ما باید خدایی باشد. بارها و بارها گفته شد که چگونه باید حقایق را ببینیم و در مورد آنها فکر کنیم. راه درست که همان صراط مستقیم است در دو بعد خلاصه میشود. اول با چشم باز در دنیا زندگی کنیم. حقایق را جدی بگیریم و توجه کنیم. طبیعت و پدیدههای اطراف خود را در نظر بگیریم و در مورد آنها فکر کنیم. مرحله بعد این است که از همین پدیدهها به خالق و پدیدآورنده برسیم و خداوند را بشناسیم. اگر تمام حقایق را به عنوان آیت، یعنی راه رسیدن به حقیقت در نظر بگیریم و با حقیقت که همان اسماء الله الحسنی است، خداوند را بشناسیم، آن هنگام عالم برای ما مکشوف میشود. که زیربنای تفکر اسلامی، خداشناسی، خودشناسی، اخلاق حسنه و یقین به آخرت است.
در آیه دوم میفرماید: (لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ) و در آیه بعد میفرماید:(لآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) و نیز در ادامه فرموده: (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ)، ارتباط این سه فراز در آیات، چیست؟
هدف رسیدن به یقین است. برای رسیدن به هدف طبق رهنمود آیات، تفکر میکنیم، به حقایق میرسم و تعقل میکنیم. یعنی بعد از رسیدن به حقیقت، آن حقیقت را حفظ میکنیم. (عَقَلَ) یعنی حَفَظَ، یعنی جزء نظام معرفتی و شناختی ما بشود. در این چارچوب خداوند آیات خود را بیان میکند. یکی از این آیات این است: (وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيها رَواسِيَ وَأَنْهاراً وَمِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).
به زمین نگاه کنید، هموار بودن زمین کمک میکند که روی آن زندگی کنیم. گفته شده سطوح سیارات دیگر سخت و ناهموار است و امکان کشاورزی و زندگی در آنجا نیست. هموار بودن زمین شاید به دلایلی باعث ایجاد زمین لرزه شود و به این دلیل خداوند کوهها را خلق کرد. کوهها در واقع زمین را از لرزهها حفظ میکنند. با وجود زمین و کوهها، رودهایی پدیدار شد و آب از کوهها جاری شد. رودهایی نیز در زیر زمین وجود دارند و آب را منتقل میکنند.
(مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ) خداوند میفرماید از تمام میوهها زوج خلق کرده است. زوجیت در عالم خلقت هدفمند و مهم است. (سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ؛ پاک [خدايى] كه از آنچه زمين مىروياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمىدانند، همه را نر و ماده گردانيده است). (یس، ۳۶)
انسان و تمام مخلوقات زمین جفت آفریده شدهاند، از جمله گیاهان، ابر، باد، برق و… .
تکامل بین عالم خلقت حکمتی دارد، اولا هیچ مخلوقی خود را خلق نکرده و در خلقت خود شریک نبوده است (ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ؛ آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان). اگر هر مخلوقی میخواست خود را خلق کند، طوری خلق میکرد که نیاز به جفت نداشته باشد. گاهی خداوند تعبیر میکند (زوجٌ کریم)، برخی مفسرین اینطور گفتهاند که در رابطه بین زن و مرد یک طرف برای طرف دیگر خوار و ذلیل نیست، چون نیاز دوطرفه است، پس بینیازی وجود ندارد.
اگر به این مسأله دقت کنیم که هیچ چیز و کسی بینیاز نیست و احتیاج به مکمل دارد، پی میبریم که خالقی بینیاز وجود دارد.
چون خالق بینیاز است، مخلوقات خود را طوری آفریده که به او و به یکدیگر نیاز داشته باشند. شاید به سبب نیاز به یکدیگر متوجه شوند از خالق بینیاز نیستند. کسی که فکر میکند از خالق بینیاز است، اول بینیازی خود از دیگران را ثابت کند.
یکی از مصادیق زوجیت شب و روز است. شب و روز با هم ارتباط دارند و نشاندهنده قدرت خداوند است. (يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ) یعنی شب و روز را جایگزین هم میکند.
(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) اینها آیات و نشانههای قدرت خداوند و برهان است. راه رسیدن به حقیقت، همین آیات است. آیا هر کسی میتواند از این آیات استفاده کند؟ حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در دعای صباح میفرمایند (وَسَرَّحَ قِطَعَ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ بِغَيَاهِبِ تَلَجْلُجِهِ، وَأَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوَّارِ فِى مَقَادِيرِ تَبَرُّجِهِ، وَشَعْشَعَ ضِيَاءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَأَجُّجِهِ، يَا مَنْ دَلَّ عَلَىٰ ذَاتِهِ بِذَاتِهِ؛ ای آنکه زبان صبح را به گویایی تابش و روشناییاش بیرون آورد و قطعههای شب تار را با تیرگیهای شدید به هم پیچیدهاش به اطراف جهان فرستاد و ساختمان سپهر گردون را در اندازههای زیبایش محکم ساخت و پرتو خورشید را به روشنایی شعلهورش در همهجا برافروخت، ای آنکه ذاتش بر ذاتش دلیل است).
اگر نشانهها و آیات خداوند را ببینیم و او را یاد کنیم، زندگی ما دگرگون میشود. اصل کلمه فکر و تفکر این است که انسان معلومات خود را بکار گیرد و هر حقیقتی را میبیند، ساده از آن عبور نکند. در آیه بعد میفرماید (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).
پس از تفکر، نوبت به عقل میرسد و باید از عقل استفاده کرد. با تفکر و تعقل، کمکم به یقین برسیم که غایت نهایی است.
ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲ هـ