دروس

تفسیر سوره مبارکه رعد – جلسه هفدهم

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ * الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ)؛ «و كسانى كه كافر شده‌اند مى‌گويند: (چرا از جانب پروردگارش معجزه‌اى بر او نازل نشده است؟). بگو: (در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بى‌راه مى‌گذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مى‌نمايد). همان كسانى كه ايمان آورده‌اند و دل‌هايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دل‌ها آرامش مى‌يابد. كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.» (رعد، ۲۷-۲۹)

بزرگ‌ترین چالش بشر راه‌یابی و هدایت است. کسی که راه‌یاب ندارد و نمی‌داند باید چه کند، تمام کوشش او در تباهی است و هیچ چیزی نمی‌تواند مشکل او را حل کرده و نقص او را جبران کند. محور سوره مبارکه حمد (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) است و قرآن کریم در غالب گفتمان مشکل انسان در هدایت را طرح می‌کند و باید در قرآن تدبر کنیم.

در این آیات چند نکته مهم بیان شده است، اینکه نمی‌خواهیم مسئولیت هدایت را تحمل کنیم، یعنی مسئولیت رسیدن به حق. دلمان می‌خواهد کسی دیگر دستمان را بگیرد و ما را به حقیقت برساند، یا کسی ما را مجبور به هدایت کند. در حالی که اگر قرار بود انسان مجبور باشد، خدا ما را جبر می‌کرد. ایمانی که به وسیله اضطرار و جبر ایجاد شود، ایمان نیست. ایمانی ارزش دارد که از درون انسان نشأت بگیرد. برخی می‌گویند اگر پیامبر راست می‌گوید این کار را بکند، آن کار را بکند. از پیامبر معجزه می‌خواستند و می‌گفتند کوه‌های مکه را دور کن تا بتوانیم کشاورزی کنیم. این‌ها به دنبال ایمان نبودند، بلکه به مصلحت خود فکر می‌کردند.

باید بدانیم آیات خدا و معجزات انبیاء علیهم السلام حکمتی دارد. اگر موسی علیه السلام در برابر ساحران فرعون قیام کرد، زیرا سحر و جادو در آن زمان وسیله استثمار مردم شده بود و به وسیله آن مردم را فریب می‌دادند. در زمان حضرت عیسی علیه السلام طب پیشرفت کرده بود و عده‌ای از این راه از مردم سوء استفاده می‌کردند. حضرت عیسی علیه السلام هم با زنده کردن مردگان و شفای بیمارانِ سخت، این افراد را مفتضح کردند.

در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شعر و شاعری و بلاغت غوغا کرده بود. خداوند به وسیله قرآن تمام آن حرف‌ها را از بین برد و فرهنگ‌های غلط را رسوا کرد. قرآن می‌فرماید یک آیه هم نمی‌توانید به فصاحت قرآن بیاورید.

هدایت مسأله کمی نیست و از جانب خداوند می‌رسد و انسان باید به دنبال هدایت برود. ابتدا باید از خدا بخواهیم و بعد از توبه و بازگشت به سوی خدا، خداوند ما را هدایت می‌کند.

(وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ). خداوند می‌فرماید مگر قرآن آیت و معجزه نیست؟ چرا این را گفتند؟

(قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ). پیامبر به مردم بگو هدایت دست خداست و خداوند کسانی که را مستحق هدایت باشند، هدایت می‌کند و بقیه را به خودشان وامی‌دارد و گمراه می‌شوند. کسانی که هدایت نشدند و خدا آن‌ها را به حال خود واگذاشت، حتما در گمراهی هستند.

(وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ). اینجا نکته مهمی وجود دارد. کسی که به سوی خدا بازگردد، از جانب خدا هدایت می‌شود. این‌ها چه کسانی هستند؟

(الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). اولین شرط، ایمان است و کسانی که ایمان و یاد خدا در دل‌هایشان باشد، آرامش دارند.

(الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ). صفت دیگرشان پس از ایمان، انجام عمل صالح است. حال اطمینان قلب چیست و چه زمانی انسان به این اطمینان می‌رسد؟

شاید بیش از نیمی از مشکلات بشر از وسوسه‌های شیطان و عدم اطمینان و حالت بی‌قراری است. روز به روز علم طب پیشرفت می‌کند و متوجه می‌شوند که دلیل بسیاری از بیماری‌ها اضطراب و بی‌قراری انسان است. وسوسه‌های شیطان، انسان را دچار شک و تردید می‌کند.

حال چگونه ایمان مشکلات انسان را درمان می‌کند؟ چرا خداوند فرموده (أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ)؛ «آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند»؟ (یونس، ۶۲) چطور انسان به جایی برسد که نه نسبت به گذشته اندوه و نه از آینده ترس داشته باشد؟

اولاً: شک انسان یا از جهل او نشأت می‌گیرد و یا نتیجه حالت درونی انسان است. اگر هدایت خداوند را قبول کنیم و به سوی او بازگردیم، از جهل رهایی می‌یابیم. حکمت آمدن در دنیا و مرگ را درک می‌کنیم و دلایل بی‌قراری برطرف می‌شود. دوماََ: کسی که به تقدیر الهی ایمان داشته باشد، نسبت به گذشته اندوه ندارد. جبران اشتباهات را از خدا می‌خواهد و می‌داند خداوند گناهان را می‌آمرزد و گذشته را جبران می‌کند. مؤمن بر خدا توکل می‌کند و همه چیز را به او می‌سپارد و از چیزی نمی‌ترسد.

برخی مفسرین در مورد ترسیدن از خدا بحث کرده‌اند. در آیه ۲ سوره انفال آمده است: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ)؛ «مؤمنان، همان كسانى‌اند كه چون خدا ياد شود دل‌هايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكل مى‌كنند». یکی از صفات مؤمن ترس از خداست. اول از خدا می‌ترسد و هنگامی که به یاد می‌آورد که خداوند ارحم الراحمین است، ترس به اطمینان قلب تبدیل می‌شود.

در رابطه با آیه (أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) روایت جالبی داریم که می‌گوید این ذکر همان صلوات است. با صلوات بر پیامبر (ص)، هم خدا و هم اهل بیت (ع) را یاد می‌کنیم. صلوات ذکری جامع و کامل است و باعث اطمینان می‌شود.

زینب کبری سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد در مورد شهادت امام حسین (ع) فرمودند: «ما رَأَيتُ إلّا جَميلا؛ به جز زیبایی ندیدم». زیرا حضرت زینب (س) می‌دانستند باشهادت امام حسین (ع) و تمام مصیبت‌ها، میلیون‌ها انسان هدایت می‌شوند.

افراد مؤمن و صالح با این دید همیشه قلب آرامی دارند و شک در دل آن‌ها راه پیدا نمی‌کند و به همین دلیل در ساعات آخر عمر در خوشحالی و اطمینان به سر می‌برند و می‌دانند نزد خداوند ارحم الراحمین می‌روند.

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲ هـ ق