دروس

تفسیر سوره مبارکه رعد – جلسه بیستم

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ * وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ)؛ «وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه‌] از زير [درختان] آن نهرها روان است. ميوه و سايه‌اش پايدار است. اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده‌اند و فرجام كافران آتش [دوزخ] است. و كسانى كه به آنان كتاب [آسمانى‌] داده‌ايم، از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مى‌شوند. و برخى از دسته‌ها كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى‌كنند. بگو: (جز اين نيست كه من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرک نورزم. به سوى او مى‌خوانم و بازگشتم به سوى اوست)». (رعد، ۳۵و۳۶)

غالبا در قرآن مجید ذکر ثواب با ذکر عقاب متقارن است. از طرفی خداوند سبحانه و تعالی عاقبت کفار را بیان می‌کند و از طرفی مؤمنین با تقوا را مثال می‌زند که چه عاقبت خوبی دارند. چون انسان دو بعد دارد. از طرفی از پلیدی و بدی‌ ترس دارد و از طرفی به خوبی و خیر رغبت دارد. یعنی خوف و رجا دارد. از هر دو راه خداوند به انسان لطف می‌کند و او را هدایت می‌کند. از جهنم او را برحذر می‌دارد و به سوی بهشت او را ترغیب می‌کند. نعمت‌های بهشتی بسیارند و شناخت و درک تمامی آن‌ها از توان و عقل انسان خارج است. همچنان که عذاب‌های الهی را نمی‌توانیم به درستی درک کنیم. وقتی گفته می‌شود که خورشید از حرارت جهنم به فریاد می‌آید، یعنی با هیچ میزان و مقیاسی نمی‌توانیم حرارت آتش جهنم را بسنجیم. 

تعبیر قرآن درباره بهشت اینطور است: (مَثَلُ الْجَنَّةِ) یعنی فقط برای شما مثال آورده‌ایم و به این مفهوم نیست که حقیقت بهشت این است. بلکه تنها این مثال‌ها یک تجلی از بهشت است. (الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ) بهشتی که خداوند به پرهیزگاران وعده داده و خداوند خلف وعده نمی‌کند.

برای انسان در ازای هر گناهی که از آن چشم‌پوشی می‌کند یک پاداش در نظر گرفته شده است. تقوا و پرهیزگاری به این مفهوم است. پرهیز از مال حرام، نگاه حرام، سخن حرام و … همه در آخرت پاداش دارند. شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد حور العین سؤال کرد. حضرت فرمودند: این سؤال‌ها را نکن فقط بدان مهر حور العین نماز است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج گروهی از ملائکه را دیدند که مشغول ساختن قصری هستند و در بین کار گاهی توقف می‌کنند. از علت آن سؤال فرمودند. جبرئیل در پاسخ به ایشان فرمود: این‌ها منتظر مصالح هستند. کار خیر و اعمال صالح صاحب قصر خشت و آجر است. این معنای تقوا است. از بهشت با عنوان (جنت) تعبیر شده است که به معنای باغ است. جن، یجن یعنی سایه افتادن. در باغ به دلیل وجود درختان بسیار سایه وجود دارد.

(تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) به غیر از درخت، بهشت آب نیز دارد. آب آن از روی زمین حرکت می‌‌کند. آب برای انسان مایه آرامش است. (أُكُلُهَا دَائِمٌ) در هر زمان هر چه مؤمن اشتها کند، برای او مهیا می‌شود. از هر نوع خوراکی و آشامیدنی به محض اراده در اختیار مؤمن است. (وَظِلُّهَا) علاوه بر خوراکی، سایه بهشتی نیز دائمی است. (تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا) این عاقبت پرهیزگاران است.

در دنیا باید از محرمات پرهیز کنیم. یکی از موارد پرهیز از محرمات انجام واجبات است. روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان سدی است بین انسان و آتش جهنم. تمام اعمال خیر در آخرت پاداش دارد. البته در دنیا نیز برای اعمال صالح پاداش داده می‌شود.

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ)؛ «[اى پيامبر] بگو: (زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده، و [نيز ] روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟) بگو: (اين [نعمتها] در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‌اند و روز قيامت [نيز ]خاصّ آنان مى‌باشد.) اين گونه آيات [خود] را براى گروهى كه مى‌دانند به روشنى بيان مى‌كنيم». (اعراف، ۳۲) تمام زینت‌ها و طیبات برای مؤمنین در دنیا وجود دارد ولی در آخرت از آن بهتر در انتظار مؤمن است.

(وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ) در اینجا خداوند نفرموده (غیر المتقین) بلکه فرموده کافرین. ظاهرا به این معناست که متقین در برابر کافرین قرار می‌گیرند. چون امکان ندارد که کسی مؤمن باشد ولی پرهیگار نباشد. شاید از او خطایی سر بزند ولی مسیر او تقوا و پرهیزگاری است.

مبحث بعدی که در همین سیاق ذکر شده است، مسأله ارتباط بین اسلام و بقیه رسالات الهی است. دین خداوند یکی است. دین ابراهیم، اسحاق، موسی، عیسی و حضرت خاتم علیهم السلام یکی است. انسان یک بعد الهی و یک بعد مادی دارد. هر مخلوق و جسم مادی از خود چیزی ندارد و هر چه دارد از جانب خداوند است. از این جهت در درون انسان دو جریان وجود دارد. نام یک جریان را می‌گذاریم «الهدی» که از جانب خداوند متعال است. جریان دیگر را «الهوی» می‌گوییم که از درون خود انسان است. جریانی که از جانب خداوند است، نزد تمامی انبیا و اوصیا یکی است. هر انسانی به میزان ارتباط با خداوند از هدی بهره‌مند است. اگر اختلافی بین ادیان است، دو منشأ دارد. یک منشأ صحیح و یک منشأ غلط. منشأ صحیح به سبب اختلاف در شرایط زمان و مکان است. مانند اختلاف حکم نماز خواندن انسان سالم با بیمار یا مسافر. یکی نشسته نماز می‌خواند و یکی شکسته. منشأ دوم که منشأ غلط است به سبب هوای نفس حاصل می‌شود.

بر حسب آنچه در تاریخ آمده مؤمنین به حضرت عیسی علیه السلام بعد از ایشان سه گروه شدند. گروهی به کوه‌ها رفته و در صومعه‌ها مشغول عبادت شدند. گروهی تقیه پیشه کردند. و برخی دیگر برای رهایی از فشار، دین خود را با بت‌پرستان مصالحه کردند. به حاکم گفتند دین خود را با دین شما یکی می‌کنیم. گفت من سه بت دارم، گفتند ما هم در دین خود سه خدا قرار می‌دهیم. گفت می‌خواهم آزاد باشم و هرگونه که دوست دارم حکم برانم، گفتند آنچه مربوط به امور دنیاست، در اختیار تو و ما به دنبال آخرت هستیم. 

متاسفانه برخی این اشتباه را داشتند که مسائل جانبی را وارد دین می‌کردند. برخی از مسلمانان چون مسائل دین را نمی‌فهمند و آیات قرآن را درک نمی‌کنند، از فرهنگ‌های دیگر اموری را وارد دین می‌کنند. این بزرگترین ضربه به اسلام است. یکی از کارهای مهم امام رضا علیه السلام مبارزه با فرهنگ‌های غلطی بود که وارد اسلام شده بود.

چه کنیم که دین را خالص کرده و آن را با فرهنگ‌های غلط مخدوش نکنیم؟ خداوند سبحان می‌فرماید حقایقی که در قرآن است، همان حقایقی است که در اصل دین حضرت ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام بود. از این جهت اشخاصی که به دیگر پیامبران ایمان حقیقی داشتند، زمانی که قرآن را می‌شنیدند، آن را قبول می‌کردند و ایمان می‌آوردند. مانند نجاشی که وقتی آیات قرآن را شنید، گفت این همان دین ماست و آن را پذیرفت.

مؤمنین حقیقی به حضرت موسی، عیسی و زرتشت علیهم السلام بی‌درنگ به اسلام ایمان آوردند. ولی عده‌ای موضع گرفتند و برای خود حزب و فرقه درست کردند. هر جا در قرآن کلمه (حزب) آمده، غالبا منظور حزب خداست، و زمانی که (احزاب) آمده، یعنی احزاب غیر الهی.

(وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ). کسانی که برای آن‌ها کتاب فرستادیم مانند انجیل و تورات، قرآن را که می‌شنوند خشنود می‌شوند، ولی بعضی فرقه‌ها و احزاب قرآن را تکذیب می‌کنند، مانند داستان حضرت عیسی (ع) که در قرآن آمده است و بیان می‌کند که کشته نشد و به معراج رفت، ولی آن‌را قبول نمی‌کنند.

(قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ). پیغمبر اکرم (ص) فقط عبادت خدا را می‌کند و شرک نمی‌ورزد، یعنی هوای نفس و باورهای اشتباه در عبادت او تاثیر ندارد.

(إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ). دعوت پیامبر به سوی خداست و برای خودش نیست، باید به سوی خدا بازگردیم که او جزای ما را می‌دهد. این نکته خیلی مهم است که تمام پیامبران و به خصوص پیامبر اکرم (ص) بیان کرده‌اند که دین، دین خداست. اگر کسی به عنوان عالم، متصدی امت است، باید از خود چیزی نگوید و هر چه می‌گوید از خدا باشد. بسیار مهم است که علما و مجتهدین بتوانند خود را از هوای نفس آزاد کنند و فتوایی که می‌دهند خالص برای خدا باشد.

ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲ هـ ق